سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























توهمات زندگی

و باز هم تو را مرور می کنم!


هِی فلانی


خیلی خوشبختی که  خط به خط نوشته هام جات دادمقابل بخشش نیست


یادت هست؟یعنی چی؟


ی زمانی بهم می گفتی


من همش واست نامه می نویسم


چون نمی تونم رو در روت حرف بزنمترسیدم


.


خندیدمپوزخند


 اما امروز


من برایت می نویسم


نه اینکه رو در رو شدن با تو واسم سخت باشه ها!


نه


آخه دیگه رو در رو نمیشیم با همدلم شکست


دیروز با مامانمُ رفیقِ دوران دبیرستانیشُ بچه هاش رفته بودیم بیرون


از خاطراتشون می گفتند واسمونُ


کلی می خندیدنجالب بود


.


با خودم گفتم


چی میشد


اگه رفاقتِ سه نفرِ ما هم تا این مرحله دووم میاوردگریه‌آور


خدافظ وهمِ نامه های منخدانگهدار


نوشته شده در سه شنبه 91/4/6ساعت 2:20 عصر توسط فریماه نظرات ( ) |


Design By : Pichak