توهمات زندگی
و باز هم تو را مرور می کنم! هِی فلانی خیلی خوشبختی که خط به خط نوشته هام جات دادم یادت هست؟ ی زمانی بهم می گفتی من همش واست نامه می نویسم چون نمی تونم رو در روت حرف بزنم . خندیدم اما امروز من برایت می نویسم نه اینکه رو در رو شدن با تو واسم سخت باشه ها! نه آخه دیگه رو در رو نمیشیم با هم دیروز با مامانمُ رفیقِ دوران دبیرستانیشُ بچه هاش رفته بودیم بیرون از خاطراتشون می گفتند واسمونُ کلی می خندیدن . با خودم گفتم چی میشد اگه رفاقتِ سه نفرِ ما هم تا این مرحله دووم میاورد خدافظ وهمِ نامه های من
نوشته شده در سه شنبه 91/4/6ساعت
2:20 عصر توسط فریماه نظرات ( ) |
Design By : Pichak |